سلام بچه ها من امروز خیلی خوشحالم .آخه دیروز علی جونم اومد.تا 14 تیرقراره پیشم بمونه.
نمی دونین دیشب با چه عذابی تونستم برم ببینمش.دلم واسش یه ذره شده بود.تقریبا نیم ساعت پیشش بودم اما خیلی بهم خوش گذشت.وقتی دستمو گرفت احساس آرامش عجیبی کردم.
خلاصه که خیلی خوشحالم.
مي ترسم از نبودنت...
و از بودنت بيشتر!!!
نداشتن تو ويرانم ميكند...
و داشتنت متوقفم!!!
وقتي نيستي كسي را نمي خواهم.
و وقتي هستي" تو را" می خواهم.
رنگهايم بي تو سياه است ،و در كنارت خاكستري ام
خداحافظي ات به جنونم مي كشاند...
و سلامت به پريشانيم!؟!
بي تو دلتنگم و با تو بي قرار....
بي تو خسته ام و با تو در فرار...
در خيال من بمان
از كنار من برو
* * *
دلم میخواست وقتی میای کوچه روآب پاشی کنم
رودیوارای شهرمون عکستو نقاشی کنم
دلم میخواست وقتی میای توکوچه قربونی کنم
صحن وسرای خونه روبرات چراغونی کنم
دلم میخواست وقتی میای یه عالمه گل بیارم
یه شاخه ازاون گل هاروتوباغ قلبت بکارم
دلم میخواست وقتی میای بدی هاروخط بزنم
بعدخودمویواشکی کنج دلت جابکنم
:: بازدید از این مطلب : 335
|
امتیاز مطلب : 126
|
تعداد امتیازدهندگان : 38
|
مجموع امتیاز : 38